نوشتهای برای محرم؛ در ستایش وفای بیزبانترین مخلوق خدا
آب، اگرچه بیزبان است، اما در تاریخ کربلا زبان گشود؛ نه با کلمات، که با وفاداری. از لحظهای که لبهای تشنهی حسین (ع) را دید، دیگر روان نشد، دیگر نچکید، دیگر خود را از جام دشمنان برداشت. آب، همان آینهی زلالی که دلها را صفا میدهد، در عاشورا با تمام وجود از حسین (ع) دفاع کرد؛ از رگهای خویش گذشت تا جان مولایش باقی بماند.
مگر نه این است که زمین و زمان، موجوداتی دارای شعورند؟ پس چرا آب، در کربلا، آنگونه لب به خشکی نگشود و برای کودکان اهل بیت، از جاری شدن امتناع کرد؟ آیا آن همه عطش، درسی نبود از بیزبانترین عنصر خلقت، برای انسانهای صاحب دل؟
آب در عاشورا از جاری شدن بر دشمنان ابا داشت، گویی فهمیده بود که اگر بر آنان ببارد، جان حسین (ع) را کوتاه کرده است.
در کربلا، آب با حسین (ع) پیمان بست؛ پیمان وفاداری، پیمان لبتشنه ماندن با اهلبیت. حتی در لحظهای که حضرت عباس (ع) مشک آب برداشت، آب وسوسهاش کرد که بنوشد، اما علمدار کربلا با لبتشنه از کنار آب گذشت؛ و آب، از شرم آن وفاداری، دیگر هیچگاه همان آب سابق نشد…
امروز هم اگر دلی به نور حسین (ع) زنده باشد، باید با آب عهد ببندد. عهد به صرفهجویی، به مهربانی، به احترام. مبادا آب را هدر دهیم، آن هم آبی که در عاشورا، وفادارتر از هزاران انسان، لبتشنه ماند.
کاش مردمان ما، کاش مسئولان ما، میفهمیدند که اسراف در آب، تنها هدر دادن یک مایع نیست؛ بلکه شکستن حرمت وفاداری است. شکستن عهدی است که آب، با حسین (ع) بست.
«آب در عاشورا وفادار بود؛ جاری نشد، چون حسین (ع) تشنه بود. اسراف در آب، شکستن حرمت همان وفاست»
در عاشورا، آب زبان داشت… زبان خاموش وفا
سید محمد جواد عرفان فر
خبرنگار
دستهبندی: | نشریه الکترونیکی آب بان تیرماه 1404 (شماره 41) |
شماره مجله: | شماره 41 |
این صفحه را به اشتراک بگذارید
به این مجله امتیاز بدهید